خیلی وقته
مثل همیشه
مثل این دوسه سال..
امشب هم دلم گرفته بود
ولی امشب از اون شب ها بود که بدجور قلب شکسته م رو لرزوند وصدای هق هقم بلند شد..
صدای گریه هام فقط قلب خودم رو سوزوند وفقط گوش خودم رو کر کرد..
گوش این شهر پر از صداهای مبهم ونامبهمه..
مطمئنم اگه حتی از درد روحم،قلبم بسوزه وآتش بگیره،شهر از این خواب طولانی بیدار نمیشه..
خیلی وقته که این شهر ناشنواس
خیلی وقته که این شهر مرده..
خیلی وقته